جدول جو
جدول جو

معنی پا مرزی - جستجوی لغت در جدول جو

پا مرزی
مرز کم عرض در زمین شالی زاری، متضاد مرز عریض یعنی پامرز
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پایمردی
تصویر پایمردی
یاری، کمک، میانجی گری، شفاعت، برای مثال حقا که با عقوبت دوزخ برابر است / رفتن به پایمردی همسایه در بهشت (سعدی - ۱۱۰)
فرهنگ فارسی عمید
(مَ)
پاک رایی. تیزهوشی. تیزویری
لغت نامه دهخدا
(مَ)
شفاعت: بنده بیش از این نگوید که صورت بندد که بنده در باب باکالنجار و گرگانیان پایمردی میکند. (تاریخ بیهقی). خواجه پایمردی کند و سوی خواجۀ بزرگ احمد عبدالصمد بنویسد و او را شفیع کند. (تاریخ بیهقی).
حقا که با عقوبت دوزخ برابر است
رفتن بپایمردی همسایه در بهشت.
سعدی.
، توسط. میانجیگری. خواهشگری: پس شاهنامه علی دیلم در هفت مجلد نبشت و فردوسی بودلف را برگرفت و روی بحضرت نهاد بغزنین و بپایمردی خواجۀ بزرگ احمد حسن کاتب عرضه کرد و قبول افتاد. (چهارمقاله).
، کمک. معاضدت. پشتی. دستیاری. یاوری. یاری. ایستادگی در کار کسی: و نیز از توانگران بستدی و بدرویشان دادی [قصی بن کلاب] و درویشان را پایمردی کردی. (تاریخ طبری ترجمه بلعمی). فضل ربیع که حاجب بزرگ بوده میان بسته بود تعصب آل برمک را و پایمردی علی عیسی [امیر خراسان از دست هارون] کردی. (تاریخ بیهقی). امیر [مسعود] سخن لشکر همه با وی گفتی و در باب لشکریان پایمردیها کردی تا جمله روی بدو دادند. (تاریخ بیهقی). و نه غلبۀ جنود و قوت، پای مردی نمود. (جهانگشای جوینی).
- پایمردی کردن، دستیاری کردن. میانگی کردن. میانجی شدن. واسطه شدن. توسطکردن. شفاعت کردن. خواهشگری
لغت نامه دهخدا
تصویری از پا مردی
تصویر پا مردی
میانجیگری خواهشگری توسط، کمک دستیاری ایستادگی در کار کسی معاضدت
فرهنگ لغت هوشیار
کلمه اول سطر صفحه بعد که در پایین صفحه قبل بجای عدد می نوشتند تا اوراق باسانی تنظیم شود، آنچه در پایین صفحه نوشته میشود مانند شرح و تعلیق، قصه و جز آن که در ذیل صفحات روزنامه مینویسند. یا گفته های فلان پا ورقی ندارد. یعنی نادرست است و بصحتش نمیتوان اعتماد کرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا قرصی
تصویر پا قرصی
پا فشاری پابر جایی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمردی
تصویر پایمردی
میانجیگری خواهشگری توسط، کمک دستیاری ایستادگی در کار کسی معاضدت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پاک مغزی
تصویر پاک مغزی
پاکرایی تیز هوشی تیز ویری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پا مزد
تصویر پا مزد
پای موزه پا افزار پای افزار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پایمردی
تصویر پایمردی
میانجیگری، کمک، دستیاری
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پی ورزی
تصویر پی ورزی
تعصب
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از پایمردی
تصویر پایمردی
استقامت
فرهنگ واژه فارسی سره
حمیت، غیرت، پایداری، میانجیگری، وساطت، پشتیبانی، حمایت
فرهنگ واژه مترادف متضاد
حاشیه و کنار مرز در شالیزار
فرهنگ گویش مازندرانی
مرز قابل عبور و مرور در میان زمین مزروعی
فرهنگ گویش مازندرانی